ساختن چيزي شبيه معجزه از برجام قبل از نهايي شدن اين توافق دستورکار جريان نفوذ بود که اين خط فکري را به مجموعه دولت و رسانهها تزريق ميکردند، حالا پس از گذشت سه سال دستور کار جديد اين جريان به توقع زدايي از برجام تغيير کرده است!
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، جريان انتظارآفرين ديروز، اين روزها براي توقعزدايي از برجام بسيج شدهاند. همانهايي که تا ديروز خيالپردازيهاي خود را در قالب دنياي پس از برجام براي مردم ترسيم ميکردند، اکنون بايد از آنها پرسيد اگر قرار بوده تحريمهاي اصلي لغو نشود و توقع دستاورد اقتصادي از برجام نداشتهايم، پس چرا انبوهي از امتيازات هستهاي را به غرب داديم؟ آيا ملت ما بدهکار آمريکا و غرب بودند و طيف ترويجکننده خوشخيالي خواستند ملت ما مديون غرب نمانند؟!
برجام و انتظارات غيرواقعي
محمود سريع القلم، استاد علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي در يادداشتي به اين موضوع پرداخته است. او امروز و پس از گذشت تقريبا سه سال از بزک کردن برجام به اين نکته پرداخته که نبايد از برجام انتظارات غيرواقعي داشته باشيم! البته آنچه وي انتظارات غيرواقعي خوانده همان چيزهايي هستند که از جانب دولتمردان و رسانههاي اطلاح طلب به مردم ارائه ميشد. به عقيده او «دقت کم تئوريک دستگاه ديپلماسي با رهيافتي که نسبت به ايران طي دهۀ گذشته در آمريکا انباشته شده بود و سايه انداختن روش سازمان مللي (سخنراني و تنظيم قطعنامه) بر فرآيند برجام، باعث شد تا انتظارات غيرواقعي و تحليلهاي احساس محور در ذهن بسياري شکل گيرد و نمايش برجام مهمتر از محتواي آن شود.»
سريعالقلم در يادداشت خود سهم موضوع هستهاي را در اختلافهاي ميان ايران آمريکا يک نهم عنوان کرده و بر اين باور است که «وقتي موضوع هستهاي يک نهم است، قاعدتاً نبايد آن را هشت نهم جلوه داد. تقابل موجود، گسترده و دامنهدار است. اين يک غفلت تبليغاتي دستگاه ديپلماسي بود که مسايل سياست خارجي با غرب را، به موضوع هستهاي تقليل داد. شاقول انتظارات اشتباه تنظيم شد و انتظارات غيرواقعي در ذهن خاص و عام جا افتاد. در سياست بينالملل، کشورها عموما و دائما اهرم ميسازند تا امتياز بگيرند.»
اما پيرامون اين بخش از نوشته سريع القلم دو نکته اصلي به ذهن متبادر ميشود: نخست اينکه انتظارات اشتباه و غيرواقعي را چه کسي در ذهن خاص و عام جا داد و با چه هدفي؟
ديگر آنکه اگر توقع رفع مشکلات اقتصادي مملکت از قبيل سوئيفت يا موانع ايجاد شده در صادرات يا واردات کالا مانند محدوديتهاي بيمه و يا بازگشت پول حاصل از فروش نفت و... انتظار بيجا از برجام است پس اين توافق براي چه انجام شد تا به صورت يک طرفه صنعت صلح آميز هستهاي کشور را به اين حال و روز درآوريم؟!
برجام و دستاورد اقتصادي!
در ايام سالگرد اعلام توافق برجام در وين، (تير 1395) تحرکات برخي مديران ارشد دولتي و رسانههاي حامي آنها براي توقعزدايي از برجام شدت گرفت. آنها با ادبيات مشابه تلاش کردند از برجام توقعزدايي اقتصادي کنند؛ چنانکه بعيدينژاد با صراحت گفت «به برجام نگاه اقتصادي نداشته باشيد چرا که تفاهم اقتصادي نيست.»
اين رويکرد تقليلگرايانه در حالي است که طيف ياد شده طي چند سال گذشته برعکس حالا، به انتظارات موهوم درباره مذاکره و توافق با آمريکا در حد معجزه اقتصادي و رونق اشتغال و توليد و حتي بهبود وضعيت آب خوردن و هوا و ريزگردها و... دامن ميزدند و نظام را به لحاظ رواني براي توافق و اجراي آن به هر قيمت که شده- ولو نامتوازن و ناهمزمان- تحت فشار قرار داده بودند.
جريان نفوذ کارش اين است که با دادههاي غلط دولتمردان را به تصميمهاي نادرست رهنمون سازد. حتي اگر اين تصميمها توسط اشخاص دلسوز کشور و نظام اتخاذ شده باشند از آنجا که دادههاي غلط و نادرست از امري وانموده به آنها منتقل شده نتيجه آن چيزي ميشود که جريان نفوذ ميخواهد. در واقع ميتوان گفت در چنين حالتي اين نفوذيها هستند که غالبا به صورت غيرمستقيم تصميمسازي ميکنند.
مجموع نکاتي که گفته شد زمينه ساز ايجاد توقع در ميان مردم براساس اظهارات دولتمردان و برخي رسانهها ميشود. البته به اين نکات بايد عدم توجه به تجربيات گذشته و ناديده انگاشتن حافظه تاريخي از موارد مشابه را نيز بيفزاييم. اينکه غرب و خاصه آمريکا قابل اعتماد نيستند و بارها اين مرز و بوم عهدشکني آنها را ديده است. سريع القلم نيز در يادداشت مذکور مينويسد: « اصولا در سياست بينالملل، عنصري بهنام «اعتماد» وجود ندارد که ما بتوانيم آن را با عقد قرارداد به دست آوريم. سياست منافع است و بس، حتي ميان انگلستان و آمريکا که شبيهترين دو کشور در نظام بينالملل هستند.»
همين دادهها و اطلاعات غلط به برآورد نادرست از راهکار برون رفت از مشکلات ميانجامد. برآورد نادرستي که از تصويري غيرواقعي از شرايط وجود و علل آن برخاسته ناگزير نسخهاي را ميپيچد که اگرچه وعده درمان با خود دارد اما نه درد را آنچنان که بايد شناخته است و نه درمان را.
برجام حلال تمام مشکلات!
رئيس جمهور در 17 خرداد 1394 يعني در زماني که مذاکرات هستهاي تا نهايي شدن توافق برجام چند ماه بيشتر فاصله نداشت در مراسم گراميداشت هفته محيط زيست گفت: «ما وقتي ميگوييم بايد تحريمهاي ظالمانه رفع شود بعضيها چشمانشان زياد نچرخد. تحريمهاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد و مشکل محيط زيست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود.»
حميد بعيدي نژاد، مديرکل سياسي و بينالمللي وزارت خارجه، 24 فروردين 1394 که در جمع دانشجويان دانشکده علوم پزشکي دانشگاه آزاد، درباره توافق ژنو که قبل از برجام انجام شد سخن ميگفت، لغو تحريمهاي اروپا و توقف اجراي تحريمهاي آمريکا را وعده داد و افزود: «در هر صورت حتي با برداشته شدن ممنوعيتها در زمينه طلا و فلزات گرانبها براساس اطلاعاتي که به دست ما رسيده است، عوايد قابلتوجهي از تعليق تحريمها در اين بخش نصيب کشور ميشود. چرا که با اعمال تحريم عليه اين بخش، در لحظات پاياني برخي از محمولههاي طلا که قرار بود به کشور وارد شود، ارسال نشدند. با اجراي توافق ژنو اين محمولهها و يا عوايد آنها ميتواند به کشور برگردند.»
مقدمهاي برحل مشکلات هم نيست
سريعالقلم در بخشي از نوشته خود آورده است: «براي مخاطبان و جامعه مدني ايراني توجيه نشد که برجام، حل و فصل مسايل ايران و آمريکا نيست. و حتي مقدمهاي بر گشايش مشکلات ايران و غرب و ايران و منطقه نيز نيست. نظام تحريم عليه ايران بسيار وسيعتر از نظام تحريم هستهاي است.» به عبارتي او نه تنها برجام را حلال مشکلات ايران نميداند بلکه نگاه حداقلي به آن را نيز به عنوان «مقدمهاي بر گشايش مشکلات» قبول ندارد.
اما اظهارات دولتمردان و برخي رسانهها غير از اين بود. چنانکه محمد باقر نوبخت، سخنگوي دولت در نشست تبيين سياستهاي تسريع رونق اقتصادي گفت: «فاصله بين برجام و رفع تحريمها زمان ويژهاي است که در آن سياستهاي تسريع رونق اقتصادي را اجرا ميکنيم و علاوه بر رشد اقتصادي دولت مهار تورم را محقق ميکنيم.»
سريعالقلم در يادداشتش بر اين نکته تاکيد ميکند که «چون آمريکا نميتواند اهداف و افکار ايران را تغيير دهد (اختلافات ۸ گانه)، پس بايد عليالحساب در فکر از ميان برداشتن توان هستهاي ايران باشد. چون اختلافات متعدد ديگري وجود دارد، آمريکا فشار خود را بر ايران ادامه ميدهد تا ايران به تدريج از مدار حساسيتهاي آمريکا بيرون برود. عجلهاي هم نيست. اين ذهن طرف مقابل است.»
چگونه ميشود اين خوانش از برجام را در کنار سخنان سيد عباس عراقچي، عضو ارشد تيم مذاکرهکننده هستهاي قرارداد وقتي مردادماه 1394 در نشست ويژه بررسي توافق هستهاي گفت: «ميخواهم به خودمان اين توافق را تبريک بگويم! و آن را بايد جشن گرفت و تمام قد از اين توافق دفاع ميکنم. يک دستاورد ديگر فرو ريختن مبناي رواني تحريمهاست و هر کس که از ليست تحريمها خارج شود، سوئيفت هم عليه آن اجرا نخواهد شد و ۸۰۰ نهاد و فرد در ايران از تحريمهاي سوئيفت خلاص خواهند شد.»
بايد برجام را بزک ميکرديم!
پس از روي کار آمدن دولت يازدهم زمزمههاي مذاکرات هستهاي با غرب براي رسيدن به توافقي که براي هر دو سمت مذاکره نتيجه مثبت داشته باشد آغاز شد و در اين ميان روزنامههاي زنجيرهاي که از جمله مدافعان سرسخت مذاکرات هستهاي بودند در آن روزها همه معضلات و مشکلات را به تحريمها پيوند ميزدند. اين روزنامهها در دوره مذاکرات و در ايام نهايي شدن توافق برجام با تيترهاي درشت در صفحه نخست روزنامههاي خود به آنچه امروز «توقع بيجا از برجام» خوانده ميشود دامن زدند.
اما مخاطب اينگونه اظهارات ملت ايران بودند که سابقهاي سياه از آمريکا در ذهنشان نقش بسته بود؛ سابقهاي که به واسطه اقدامات آمريکا عليه مردم ايران به وجود آمده بود. از طرف ديگر آمريکا براي ملت ايران نماد تمام عيار بدعهدي و کارشکني و دخالت و دشمني بود و ايرانيان نمونهاي از اين عهدشکني را در توافقنامه الجزاير که ميان ايران و آمريکا بسته شده بود به خاطر داشتند و در خاطرشان مانده بود که چگونه اين دولت مستکبر به هيچ کدام از تعهداتش در توافقنامه الجزاير عمل نکرد. نه تنها پايبند به تعهداتش نبود بلکه با بهانههاي واهي در سالهاي بعد شرايط را براي ملت ايران سختتر کرد.
در زماني که بحثهاي پيرامون مذاکرات هستهاي مطرح شد روزنامههاي زنجيرهاي و مدعي اصلاحطلبي وظيفهاي را برعهده داشتند که همانا بزک کردن اين مذاکرات بود. آنها از اغراق به بهترين شکل استفاده کردند؛ هم در سياهنمايي گذشته و عاقبت نرفتن به پاي ميز مذاکره و نتايج تحريم و هم در آرايش مذاکرات با غرب و دنياي پس از توافق.
برخي از محافل رسانهاي و سياسي بيانصاف و بيصداقت چند سال پيش چنين القاء ميکردند که گرههاي اقتصادي به خاطر درگيري با آمريکاست و توافق با شيطان بزرگ هم امکانپذير و هم معجزهآساست اما نظام به خاطر ماجراجويي نميخواهد اختلاف را برطرف کند. اين در حالي است که پس از برجام معلوم شد آمريکا در نهايت خباثت و بدعهدي است و تحريمها را يا اصلا لغو نميکند و يا در صورت تظاهر به لغو، برجام را دور زده و مجددا آنها را تجديد ميکند و حتي طرفهاي همکاري با ايران را تهديد به مجازات مينمايد.
در همين باب «مهدي رحمانيان» در گفتگو با «حسين دهباشي» به صراحت به اين وظيفه روزنامههاي زنجيرهاي اشاره کرده و ميگويد: «من مبالغه را قبول دارم. اين مبالغهها بايد ميشد به اين خاطر که فضا خيلي فضاي تنگ و ترشي بود، دولت بايد در حقيقت اين موضوع را قدري بزک ميکرد که بتواند حرفش را به کرسي بنشاند.»
با اين اوصاف اگر مشاهده کرديد که روزنامهها يا اشخاصي که تا پيش از اين هر روز به شکلي و هر بار از دريچهاي به آرايش کردن برجام و دستاوردسازي براي آن ميپرداختند اکنون يا پس از اين در مسير تقليل و فراموش کردن آنها هستند، خيلي تعجب نکنيد!
منبع:کيهان